جدول جو
جدول جو

معنی پیچه کلا - جستجوی لغت در جدول جو

پیچه کلا
(چَ کَ)
نام موضعی به فرح آباد مازندران. (سفرنامۀ رابینو ص 120 بخش انگلیسی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کَ)
نام موضعی به هزارجریب مازندران. (سفرنامۀ رابینو ص 125 بخش انگلیسی)
لغت نامه دهخدا
(پَ نَ کَ)
دهی از دهستان گلیجان رستاق بخش مرکزی شهرستان ساری، واقع در 13 هزارگزی جنوب خاوری ساری و 2 هزارگزی باختر راه عمومی ساری به دودانگه. کوهستان جنگلی، معتدل، مرطوب، مالاریائی. دارای 1300 تن سکنه. آب آن از رود تجن و چشمه، محصول آنجا برنج و پنبه و غلات و عسل و میوه جات و شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی زنان بافتن پارچه های نخی. راه مالرو است. گله داران تابستان به ییلاق سوادکوه میروند. دبستانی دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3). پهن کلا. (سفرنامۀ رابینو ص 121 بخش انگلیسی)
لغت نامه دهخدا
(تَ لَ)
بلوک، مطابق مندرجات بندهشن هندی، آذر فربغ یا آتش روحانیان در کوه رشن در کابلستان بوده است اما احتمال میرود که این اشتباه از جانب نساخ واقع شده باشد، بندهشن ایرانی عبارتی دیگر دارد که متأسفانه قرائت آن بسیار مشکوک است، ویلیمز جکسن آن را چنین خوانده است: ’کوه درخشان کواروند، در بلوک کار’ - کواروند را بمعنی بخار آلود گرفته است و میخواهد ثابت کند که مقصود شهر کاریان ایالت فارس است که در نیمۀ راه بین بندر سیراف و دارابجرد بوده است و در آنجا امروز هم آثار ویرانۀ معبد قدیمی پدیدار است ... (مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات فارسی ص 221)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی است از دهستان علی آباد بخش مرکزی شهرستان شاهی. دارای 200 تن سکنه. آب آن از نهر شاهرود و رود خانه تالارو. محصول آنجا غلات، برنج، پنبه و صیفی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی است از دهستان لاله آباد بخش مرکزی شهرستان بابل. واقع در 15هزارگزی جنوب باختری بابل و 3000 گزی شمال شوسۀ بابل به آمل. واقع در دشت و هوای آن معتدل و مرطوب و سکنۀ آن 50 تن است. آب آن از رود خانه کاری تأمین میشود. و محصولات آن برنج و مختصر غلات، پنبه، صیفی، کنف و نیشکر و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3) ، از دههای کلارستاق مازندران است. (سفرنامه رابینو ص 107 بخش انگلیسی) ، از دههای ساری است. (سفرنامۀ رابینو ص 120 بخش انگلیسی)
لغت نامه دهخدا
(شَ کَ)
دهی از دهات ’دودانگۀ’ هزارجریب مازندران. (سفرنامۀ رابینو ص 123)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی از دهستان جلال ازرک بخش مرکزی شهرستان بابل. واقع در 13هزارگزی باختری بابل. دشت، معتدل مرطوب، مالاریائی. دارای 450 تن سکنه. آب آن از رود خانه کاری. محصول آنجا برنج، صیفی و کنف و مختصر نیشکر و غلات. شغل اهالی زراعت. راه آن مالرو است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3). موضعی به ساری مازندران. (سفرنامۀ رابینو ص 122 بخش انگلیسی)
لغت نامه دهخدا
(لَ / لِ)
ظرفی میان دوشن و دنقر برای دوشیدن شیر (در مازندران)
لغت نامه دهخدا
(چَ)
نام موضعی به کجور مازندران. (سفرنامۀ رابینو ص 108 بخش انگلیسی)
لغت نامه دهخدا
از محله های قدیمی شهرستان بابل
فرهنگ گویش مازندرانی
از انواع بازی های بومی استروش و مقررات بازی مثل (اغوزکا) است
فرهنگ گویش مازندرانی
کوزه ی کوچک
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان جلال ازرک جنوبی بابل
فرهنگ گویش مازندرانی
روستایی از توابع کلیجان رستاق ساری، پهنه کلا
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع ناتل رستاق نور
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع اسفیورد شوراب ساری
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان کاری پی بابل
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان کلیجان رستاق ساری
فرهنگ گویش مازندرانی
کلاه پوستی
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان کلیجان رستاق ساری، از توابع دهستان علی آباد قائم شهر
فرهنگ گویش مازندرانی
از روستاهای هراز پی آمل و بندرج ساری
فرهنگ گویش مازندرانی
روستایی در دهستان بلده ی کجور
فرهنگ گویش مازندرانی